در قاموس شهادت واژه ای بنام وحشت نیست.
خاطره ای از شهید حاج یونس زنگی آبادی
ساعت هشت شب ترکش خورد به کتفش .
از ترس اینکه خاکریز تمام نشود یا اینکه حاج قاسم بفهمد ، تا ساعت چهار صبح ادامه داد و کار را تمام کرد .
دو سه روز بعد دیدمش .
از بیمارستان فرار کرده بود .
گفت : هنوز یک دستم سالم است .
نوشته ای از خود شهید
کلمات کلیدی ::
شهید
:: تعداد بازدید :